فساد با رمز محرمانه این عددهای بسیار بزرگ كه هنوز نمیتوانیم صفرهای آن را هم بشماریم اتفاق میافتد نورا حسینی | مبارزه با فساد و حركت شهرداری به سمت شفافیت، یكی از مهمترین وعدههای انتخاباتی اعضای شورای شهر تهران در دور پنجم بود. شهرداران منتخب این دوره، هر سه در صحن شورا سوگند یاد كردند كه مبارزه با فساد را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند. هر چند كه به نظر میرسد مسیر مبارزه با فساد در مجموعه مدیریت شهری پایتخت، با دشواریها و موانع زیادی مواجه است كه پروسه مبارزه با آن را زمانبر و سختتر كرده است. درباره دشواریهای این راه و فساد در مدیریت شهری، با محمدجواد حقشناس رییس كمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران به گفتوگو نشستهایم. او درباره قرارداد محرمانهای میگوید كه در مدیریت گذشته شهر به امضا رسیده و به قرارداد فاینانس 1 و 2 معروف است اما اعضای شورای شهر دوره گذشته هم از آن اطلاعی نداشتند و مشخص نیست چرا مهر محرمانگی خورده است. به اعتقاد او شهرداریها یكی از مراكزی هستند كه فساد در آن، به خاطر نوع روابط و حجم عظیمی از مراودات مالی، به شدت بالا است و در عین حال به خاطر سرعت عمل، كمتر نظارتپذیر است. بارها در سخنانتان به موضوع فساد اشاره كردید، سخنانی كه هزینههای زیادی هم به دنبال داشت اما سرانجام این پیگیریها در مدیریت شهری چه شد؟ همه ما میدانیم كه فساد همچون سرطان در تار و پود نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ما ریشه كرده و مسلط شده است. این فساد مثل یك ریشه در حوزه سیاسی كشور توانمند است، قدرت دارد و متاسفانه به سهولت تبدیل به یك فساد ساختاری شده است كه من در نطقم از آن به عنوان «فساد سیستماتیك» یاد كردم كه علیالقاعده به نظر من، ما باید پیگیری این مساله را حداقل در حوزه مدیریت شهری رها نكنیم تا بتوانیم به یك نقطه مشخص برسیم. فساد ساختاری زمانی وجود دارد كه خود ساختار فساد را بازتولید میكند و اجازه مقابله با فساد را نمیدهد. در این شرایط اجزای فساد همدیگر را حمایت و پشتیبانی میكنند و حاضر هستند كه برای آن هزینه پرداخت كنند و در عین حال، با عواملی كه ضدفساد هستند، برخورد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی یا بعضا حذفی كنند. در چنین شرایطی، كار كارگزارانی كه بخواهند با فساد مقابله كنند یا نمایندگان مردمی كه بخواهند در مقابل فساد بایستند، بسیار سخت است. رسانهای كه میخواهد با فساد مقابله كند كارش آسان نیست و راه بسیار ناهموار و خطرناكی پیش رو دارد. به نظر من ما برای اینكه جامعه پاك، سالم و با مشكلات كمتری داشته باشیم هیچ راهی نداریم جز اینكه همه اجزای جامعه را به این نقطه برسانیم كه بتوانند با فساد ساختاری مقابله و پیچ و مهرههای فساد را در مجموعه شُل كنند. طبیعتا یك جاهایی هم ممكن است هزینهبر باشد كه لاجرم هزینه را باید پرداخت كرد. من از دادن هزینه برای مقابله با فساد ابایی ندارم، جامعهای كه از صدر تا ذیل آن عادت دارد كه خودش را با فساد، تخلف و تقلب پیش ببرد؛ از مقابله با فساد استقبال و حمایت واقعی نمیكند، پس یك بخش از ماجرا به حوزه رسانه برمیگردد و در آگاهیرسانی جامعه اهمیت مییابد؛ یعنی باید بیشتر و بیشتر سنسورهای جامعه را حساس و مردم را هوشیار كنیم. جامعه اگر به فساد سیستماتیك عادت كرده، باید كاری كرد كه از این عادت فاصله بگیرد و این نیازمند نوعی «زنگزدایی» است! در واقع خبرنگار و رسانه باید با سمباده به جان این جامعه بیفتد و آنقدر بساباند كه این زنگها زدوده شود و از بین برود! در این شرایط، قوانین و مقرراتی هستند كه كاربردهای خاص و استثنایی و موردی پیدا میكنند و به ابزاری برای رانت و انحصار بدل میشوند. یعنی هیچكس امیدی برای اجرای واقعی فراگیر آن قانون ندارد و همه میدانند كه با روابط و فساد میتوان این دست قوانین را كنار زد! به عنوان نمونه، ما یك قانون به نام «قانون ارتقای سلامت اداری و مقابله با فساد» داریم كه من در بند اول نطقم به آن اشاره كردم و متاسفانه این قانون هیچوقت دركشور اجرا نشد. من خطاب به شهردار میگویم؛ «آقای شهردار! چرا قانون را اجرا نكردید؟!» میشود گفت كه این قانون گرانیگاه ما در مبارزه با فساد در این حوزه است و اگر آقای شهردار آن را دنبال نكرد و اگر من عضو شورا پیگیری نكردم، كوتاهی من از كوتاهی شهردار مهمتر است. اینجاست كه دیگر فرق نمیكند این فساد مربوط به دوره حال است یا مربوط به دوره قبلی شوراست یا مربوط به دوره آقای افشانی یا نجفی، قالیباف یا كرباسچی و... است. طبیعتا ما اینجا باید سراغ هر عنصری كه ریشه زده، جوانه زده و فساد را بازتولید كرده، برویم و با آن برخورد كنیم. یكی از مباحثی كه در جامعه جا افتاده و تبدیل به یك گزاره شده، این است كه شهرداریها یكی از مراكزی هستند كه متاسفانه فساد در آن به خاطر نوع روابطی كه وجود دارد و حجم عظیمی از مراودات مالی در آنجا بهشدت بالاست و در عین حال به خاطر سرعت عمل،كمتر نظارتپذیر است. چرا باید تلقی چنین باشد كه شهرداری دركنار برخی از سازمانهای مشهور دیگر مثل نیروی انتظامی یا مثل قوهقضاییه و گمرك و... بیشتر در معرض فساد هستند؟ اینجاست كه باید هوشیاری، دقت و نظارت بیشتر باشد. من از روز اول كه وارد شورا شدم، شعار محوریام «شهر پاك» بود. وقتی راجع به شهر پاك صحبت میكنیم باید به «شهرداری پاك» برسیم و وقتی درباره شهرداری پاك صحبت میكنیم این بدان معنی است كه «مدیریت شهری» اگر خودشان نخواهند پاك عمل كنند و اگر نخواهند منزه باشند، نمیتوانند یك شهرداری پاك و در نتیجه یك شهر پاك را رقم بزنند. برای اینكه بدانیم استاندارد و شاخص ما چیست باید به این توجه كنیم كه باید قانون را رعایت كنیم، آن را دور نزنیم. مهمترین شاخص عملكردی مدل شهری این است كه شما در جهت منافع عموم جامعه حركت كنید و منافع عموم جامعه را بر منافع حزبی، فردی و خانوادگیتان ارجح بدانید. شاید این تعریف برای ارایه به جامعه یك مقدار دقیقتر باشد. طبیعی است كه وقتی موضوع مبارزه با فساد را دنبال میكنیم، اینجا این در مرحله اول اولویت عمل قرار میگیرد بنابراین فاز بعدیاش بحث برخورد با شخصیتهای حقیقی و حقوقی است. اینجاست كه دیگر وقتی شكل گرفت ما دیگر نباید تبعیضآمیز برخورد كنیم. اینجاست كه ما دیگر نباید بابت اینكه نسبت آدمها با حوزه قدرت دور است یا نزدیك است از برخورد با افراد فاسد چشمپوشی كنیم. اینكه اگر عنصر مفسد و فاسد قدرتمندتر بود، توانمندتر بود و پشتوانههای بیشتری داشت؛ نباید از جلوی چشممان دور شود. ما باید ساختار را به سمتی ببریم كه این فساد در آن محقق نشود یا فساد را پس بزند یا اجازه رقم خوردن فساد را ندهد و اینكه نظارتپذیر و شفاف شود. این نظارتپذیری هم برای نماینده مردم فراهم شود و هم برای رسانه به عنوان نمایندگی عام از طرف مردم. پس این را به عنوان نقطه كانونی حركت در این حوزه مطرح میكنم و طبیعتا در موضوع برخورد با فساد بین امروز و گذشته فرقی قائل نیستم. این نیست كه بگویم چون به لحاظ سیاسی در جبهه مقابل- مثلا جریان تیم آقای قالیباف- قرار دارم پس برای مبارزه با فساد مثلا روی تیم شهرداری قبلی متمركز شدهام و این باعث میشود كه من اگر مثلا فسادی در دوره موجود اتفاق افتاد، چشمم را ببندم! طبیعتا اینگونه نیست و رویكردمان نسبت به مبارزه با فساد باید یك رویكرد بدون تبعیض و بدون تفاوت باشد چون اگر این نباشد فساد خودش از اینجا آغاز میشود و شكل میگیرد. نكته بعدی این است كه حجم و میزان فساد در این دوره به شدت كاهش پیدا كرده است. مراقبت شده؛ قواعد و قوانینی گذاشته شده كه ما دوری كنیم. مثلا درباره فروش تراكم در اول دوره، قانون گذاشتیم و متوقف شد. بحث شفافیت را مصوب كردیم. قاعدهمند شد كه تمام قراردادها و تمام موارد روی سامانه قرار بگیرد و به اطلاع مردم برسد؛ قراردادهای تا سقف یك میلیارد، تا سقف 500 میلیون، تا سقف 250 میلیون و اخیرا هم اعلام شد كه كوچكمقیاسها حتی تا 45 میلیون تومان هم روی سامانه قرار گرفت و اطلاع داده میشد. جلسات غیرعلنیمان خود به خود حذف شد و همه جلسات در حضور خبرنگاران و حضور افكار عمومی و دوربینهای صداوسیما برگزار شد برای اینكه بتوانیم به آن نقطه مربوطه برسیم. از اول با بحث مصوبه برجباغها برخورد كردیم برای اینكه حداقل به شعار شهرپاك در فضای زیستمحیطی بتوانیم برسیم اما ممكن است مشكلاتی وجود داشته باشد و اینجاست كه باید به نظر من، رعایت خودی و غیرخودی را نكنیم. اینجا فساد، فساد است. فساد اگر با قدرت بود، اگر فساد با جناح سیاسی من بود، اگر فساد مربوط به حوزه شخص من بود؛ من نباید چشم بسته برخورد كنم. من اتفاقا معتقدم كه اینها را در مرحله اول و فاز اول مورد بحث و پیگیری قرار بدهیم. همچنین بحث رعایت اخلاق نهادسازی و لازم برای فسادزدایی را باید در دستوركار قرار بدهیم و از خودمان برای پیگیری شروع كنیم، برخورد با فساد را به نظر من نباید سیاسی و جناحی كنیم و معتقدم محوریت برخورد با فساد را باید از خاستگاه قانون شروع كنیم با تمركز بر منافع عمومی و منافع جمعی. نكتهای كه وجود دارد گستردگی فساد در شهرداری در یك دوره خاص است. درست است كه نگاه مردم از گذشته به بلدیه نگاهی همراه با بدبینی بوده اما به نظر میرسد در یك دوره مشخص این موضوع به شدت گسترش پیدا كرده است؟ سازمان شهرداری جزو سازمانهایی بوده كه در افكار عمومی هم متاسفانه مشهور به فساد شده است. بخشی از آن به خاطر خود ساختار است كه با عامه مردم سروكار دارد و مسائل روزمره مردم را مورد توجه قرار میدهد. به هر حال سكونتگاه مردم، محل زیست مردم، عبور و مرور مردم و ... یعنی اولیات و بدیهیات زندگی مردم شهرنشین با مسائل شهر، شهرسازی و شهرداری مرتبط است. با این حجم از مراودات و اتصالاتی كه وجود دارد اگر نتوانیم رابطه مردم و مدیریت شهری را ضابطهمند و ساختارمند ترسیم كنیم این امكان فراهم میشود كه به خاطر حجم عظیمی از ثروتی كه ممكن است بابت عدم توجه به منافع مردم یا شهر منتقل شده و به جیب فرد یا افرادی كه به هر حال در این حوزه دارند كار میكنند برود اینها برای اینكه بتوانند به آن هدف برسند، مجبور باشند بخشی از مدیریت شهری را با خودشان همراه كنند و باید نسبت به منافع عمومی چشمپوشی كنند. ما از وجود یك قانون منظم، نظارت دقیق و شفافیت فضا در حوزه عمومی حرف میزنیم كه جلوی این ماجرا را بگیرد. ما شاهد هستیم كه در دورهای چون رقابت بین دو جریان سیاسی خیلی نزدیك بود و مثلا با یك رای قدرت جابهجا میشد آن جریان اكثریت 51 درصدی برای اینكه احساس میكرده كه اگر حمایت بیقید و شرط از شهردارش نكند، ممكن است كلیه كرسیهای قدرت را كه یكپارچه است از دست بدهد و آن حجم از تخلف رخ داده است. اینجاست كه دیگر نماینده مردم به جای اینكه در چارچوب نمایندگی مردم بنشیند و از منافع 10 میلیون شهروند تهرانی حمایت كند، موضوع را به تقابل دو جریان سیاسی كه یك كرسیهایی اینجا دارند، تقلیل میدهد و اگر بخواهد عدول كند یا همراهی كند یا نقد كند، ممكن است كه كل قدرت را در یك جایی مثل شهرداری تهران از دست بدهد. پس ما یك جور همراهی بیحساب وكتاب، همراهی بدون محاسبه، همراهی بدون نظارت و بعضا همراه با گذشتن از منافع عمومی را شاهد هستیم. اینجاست كه منافع یك جریان خاص تبدیل به وضعیتی میشود كه فساد بسیار زیادی در یك مقطع از سالهای 93، 94 و 95 رخ میدهد و قراردادهایی بسته میشود كه جای تعجب دارد. سوال اساسی من این است كه چرا باید قراردادی بین شهرداری و مثلا قرارگاه خاتمالانبیا منعقد شود و عنوان محرمانه داشته باشد! این عنوان محرمانگی چیست؟ شما قراردادی تنظیم میكنید و میخواهید در این شهركاری كنید و همهاش هم سخن از توزیع یكسری فرصتهاست، هولوگرام، پروانه ساخت و ساز یا ملك شهرداری یا حواله مالی به شركتی واگذار میشود كه آن شركت بخواهد آن را تبدیل به پشتوانهای كند برای اینكه قرارگاه خاتم برود آنجا و در شهر فعالیت عمرانی كند.كسی در این سالها سوال نكرده كه چرا باید این قراردادی كه امروز آن را با عنوان فاینانس 1 و فاینانس 2 میشناسیم، محرمانه باشد؟! اصلا مرجعیت تعیینكننده اینكه این قرارداد محرمانه باشد را چه كسی تشخیص داده است؟ درواقع سوال اصلی این است كه آقای شهردار! یا قائممقام او! وقتی كه این را امضا كردند بر چه مبنایی عنوان محرمانه روی آن گذاشتند ؟ چرا باید یك قرارداد شهری كه میخواهد در شهر تهران اجرا شود و برای آن چند هزار پروانه هولوگرام صادر میشود به جای اینكه این به خزانه شهرداری برود به جای دیگر میرود! مبنا چه بوده است؟ چرا اعضای شورای شهر در آن مقطع از این قرارداد بیاطلاع هستند؟ چرا به تصویب شورای شهر نرسیده است؟! این سوال وجود دارد آیا طرفینی كه این قرارداد را امضا كردند این اجازه را به لحاظ قانونی داشتند؟ و این موقعیت را داشتند كه این قرارداد را امضا كنند؟ این مورد بحث و بررسی قرار گرفته یا خیر؟ فردی كه حدود 12 سال در جایگاهی نشسته و به هر حال به عنوان قائممقام شهرداری دارد كار میكند. از شورای شهر چهارم، سوم و دوم باید این سوال شود كه شما در آن مقطع توانستید نظارت كنید؟ توانستید نظارتتان را تسری بدهید؟ این قرارداد كه از آن سخن گفته میشود بالغ بر شاید 10 هزار میلیارد یا بیشتر است. با قیمت امروز اگر بخواهیم حساب كنیم و حجم تورمی كه ما داشتیم شاید بالغ بر چند ده هزار میلیارد حجم این قرارداد باشد. سوال این است كه اصلا با یك مُهر محرمانه من نماینده مردم هم در مورد آن میتوانم سخن بگویم یا خیر؟ فكر میكنم این پرسشهایی است كه باید در مورد آن توضیح داده و دربارهاش سوال شود و علیالقاعده با همین رویكردی كه من هم در تذكرم و هم در نطقم داشتم كه متاسفانه زمان قانونی آن هم گذشته و شهرداری باید ظرف 10 روز از نطق به من پاسخ میداده هنوز هیچ پاسخی از مدیریت شهری دریافت نكردم كه درخصوص این قانون كلیدی(قانون مبارزه با فساد) كه الان از آن یاد كردم، چه كار كرده و چه گزارشی داده؛ هیچ گزارشی به ما داده نشده است. یادم است كه برای آتشسوزی سینا اطهر، قوه قضاییه یك حكم صادر كرد و شورای شهر را به خاطر عدم نظارت مقصر دانست. در یك حكم مشابه در خصوص گاز گرفتگی یك خانه هم شورا به دلیل عدم نظارت بر اجرای قانون در این حادثه مقصر شناخته شد، چطور است این عدم نظارتها در خصوص بیتالمال دیده نمیشود؟ این سوال من هم هست. این عددهای بسیار بزرگ كه هنوز نمیتوانیم صفرهای آن را هم بشماریم، یعنی چه؟ دارد اتفاق میافتد و چطور مُهر محرمانه خورده است؟ اندازه حجم كل بودجه شهرداری در سال 93 و 94 چقدر است؟ من فكر میكنم بیشتر از 10 الی 12 هزار میلیارد نیست و قراردادی با عنوان فاینانس 1 و فاینانس 2 بسته میشود و حجم آن به اندازه بودجه كل یك سال شهرداری است! بودجه شهرداری در سال 99، 32 هزار میلیارد است. حجمی كه هنوز بعد از 5 سال راجع به این عدد داریم صحبت میكنیم، با قیمت امروز بالغ بر 40 هزار میلیارد است. اینها یعنی چه؟ درباره تفاهنامه 20 هزار میلیاردی چند بار در صحن شورا تذكر داده شد اما از تبدیل آن به قرارداد سخنی گفته نشد. متاسفانه ما شاهد این نیستیم كه این قراردادهای بزرگی كه بسته شده به شكل لایحه در شورا آمده باشد و كمیسیونهای تخصصی در خصوص آن نظر داده باشند. این قراردادها برای تامین مالی پروژههای بزرگ مقیاسی هستند كه در شهر توسط خاتم اجرایی شده. یعنی ما یك پیمانكار به نام خاتم داریم كه مثلا دارد بزرگراه امام علی را میسازد یا مثلا تونل توحید را میخواهد تمام كند یا بزرگراه طبقاتی صدر را به یك جایی برساند. اینها پول میخواهد. پول را باید از كجا تهیه كنیم؟ از جیب مردم تهران. چگونه؟ برویم پروانه صادركنیم، زمینهای شهرداری را كه متعلق به همه شهر است و سرمایههای شهر است و مربوط به آینده شهر و بچههای این شهر است؛ بارگذاری سنگین میكنیم. این شهر مگر چقدر ظرفیت زندگی دارد؟ شهری كه به لحاظ قواعد زیستمحیطی امكان زندگی 4 تا 5 میلیون انسان بیشتر را ندارد. شما امروز در این شهر دو برابر این جمعیت را دارید! روزی دو، سه میلیون هم وارد این شهر میشوند و خارج میشوند. بحث آلودگیاش، بحث كشته شدن وقت، بحث محیط زیست و بحث نفس كشیدن شهر و آب این شهر و... اینها باید برای مردم شهر تامین شود تا بتوانند سالم زندگی كنند و زنده بمانند و مریض نشوند. چرا باید در این شهر آنقدر سكته مغزی و سكته قلبی داشته باشیم!؟ چرا تهران در بحث كرونا بیشترین تلفات را از كل ایران دارد؟ این شهر كه بیشترین بیمارستان را دارد و بیشترین بهداشت را دارد پس نسبت این حجم از تلفات كرونا و درصدی كه دارد و حجم آن و نسبت آن كه نسبت به كل كشور بیشتر است، چیست؟ یك بخشی از آن به خاطر این است كه ما سازوكار زندگی و استاندارد زندگی در این شهر را نتوانستیم مدیریت كنیم. این به عهده ماست. چرا این اتفاق افتاده؟ موضوع فروش املاك در گذشته اصلا به صحن شورا نمیآید و كسی نمیدانست كه برای چه پروژهای و به چه میزان املاك شهر فروخته میشود این اتفاق در شورای فعلی افتاد اما بهانهای شد برای اینكه گفته شود شهر با زمینفروشی اداره میشود، نگران این حاشیهها نبودید؟ من وقتی این دیوار را برمیدارم و به جای آن شیشه میگذارم طبیعتا برای خودم مشكل درست میكنم. من قبلا پشت این دیوار خیلی راحت زندگی میكردم. هر كاری دوست داشتم، میكردم. هر لباسی دوست داشتم، میپوشیدم. هر غذایی كه دوست داشتم، میخوردم چون حوزه شخصی من بود اما وقتی قبول كردم كه دیگر اینجا حوزه شخصی نیست و اینجا به منافع 10 میلیون آدم مرتبط است و یك حوزه عمومی است نباید دیوار باشد و من وقتی میدانم كه میلیونها چشم من را از پشت این شیشه نگاه میكنند طبیعتا باید مراعات كنم و طبیعتا دیگر هر لباسی كه دوست دارم نمیتوانم بپوشم و... هر نوع رابطهای كه پشت دیوار طبیعی است اینجا دیگر جلوی چشم میلیونها آدم طبیعی نیست و نمیتوانم آن را انجام بدهم. ما هوشمندانه، فكرشده و بهدرستی این ذهنیت را ایجاد كردیم و برای خودمان هم زحمت خریدیم كه اتفاقا نقد شویم. قطعا فروش ملك برای اداره شهر خوب نیست. اما اگر یك وقتی كه حقوق سر ماهمان مانده و باید حقوق بدهیم و در عین حال از آنجا كه حجم بدهیهای شهر بالا رفته، نمیتوانیم استقراض كنیم یك جا ممكن است مجبور شویم برای تامین آن منافع، ملك بفروشیم. ملكفروشی هم كار خوبی نیست اما عیب ندارد، چون ما این كار را جلوی چشم مردم انجام میدهیم. ملك را میفروشیم ولی درست میفروشیم. قبلا ممكن بود این كار را خارج از ضابطه و خارج از قاعده و خارج از مزایده و مناقصه انجام بدهیم اما الان دیگر فرآیند داد و ستد را جلوی چشم مردم میگذاریم و این ملك دیگر به شكل نجومی واگذار نمیشود، تخفیف نجومی داده نمیشود و دیگر به دوستان و آشنایان و... داده نمیشود! بلكه در قاعده خودش قرار میگیرد. ما در واقع اینجا میگوییم این ملك برای شهر است و من برای اداره شهر نیاز دارم و میخواهم آن را بفروشم. چه كسی بیشتر میخرد؟ قاعده میگذارم هركسی بیشتر خرید به او میدهم. كار، كار خوبی نیست ولی همین كه دارد بر اساس قاعده انجام میشود این باز به نفع شهر است. پس ما اینجا پذیرفتیم كه زیر ذرهبین قرار بگیریم. این زیر ذرهبین رفتن، دشوار است اما نهایتا منافع شهر را تامین میكند. ________________________________________ سوال اساسی من این است كه چرا باید قراردادی بین شهرداری و مثلا قرارگاه خاتمالانبیا منعقد شود و عنوان محرمانه داشته باشد! این عنوان محرمانگی چیست؟ شما قراردادی تنظیم میكنید و میخواهید در این شهر كاری كنید و همهاش هم سخن از توزیع یك سری فرصتهاست، هولوگرام، پروانه ساخت و ساز یا ملك شهرداری یا حواله مالی به شركتی واگذار میشود كه آن شركت بخواهد آن را تبدیل به پشتوانهای كند برای اینكه قرارگاه خاتم برود آنجا و در شهر فعالیت عمرانی كند. كسی در این سالها سوال نكرده كه چرا باید این قراردادی كه امروز آن را با عنوان فاینانس 1 و فاینانس 2 میشناسیم، محرمانه باشد؟! این فساد مثل یك ریشه در حوزه سیاسی كشور توانمند است، قدرت دارد و متاسفانه به سهولت تبدیل به یك فساد ساختاری شده است كه من در نطقم از آن به عنوان «فساد سیستماتیك» یاد كردم كه علیالقاعده به نظر من، ما باید پیگیری این مساله را حداقل در حوزه مدیریت شهری رها نكنیم تا بتوانیم به یك نقطه مشخص برسیم. فساد ساختاری زمانی وجود دارد كه خود ساختار فساد را بازتولید میكند و اجازه مقابله با فساد را نمیدهد.
نظرات